دفتر دل

متن آهنگ منو ببخش مجید خراطها

منو ببخش به خاطرت دوباره چشمام شده خیس
با مثل من اگر کسی به فکر دردای تو نیست
خودت میدونی که برام از خودمم مهمتری
ببخش که هر شب از توی فکر و خیالم میگذری

ببخش اگه هر جا یری دلم برات شور میزنه
تا برنگردی پیش من دلواپسی مال منه

ببخش اگه هر دفعه من تو اشتی پیش قدم میشم
مغرورم اما پیش تو تازه خود خودم میشم

از سر شوقه عشق من اشکی که روی گونه مه
ببخش که میلرزه دلم وقتی سرت رو شونه مه
وقتی محبت میکنی غمهای قلبم میمیرن
نمیدونم چرا ولی بیخودی گریه ام میگیره
اگه دلت رو میزنن حرفای با محبتم
دلخور نشو از دست من بزن به پای غیرتم

صحبت رفتن که میشه بی اعتنایی میکنم
ببخش اگه محبتو از تو گدایی میکنم

ببخش اگه روی دلم اسم تورو حک میکنم
وقتی دلت میگیره من به بودنم شک میکنم

ببخش اگه به یاد تو پلکامو رو هم میزارم
هر شب تو رویای منی چیکار کنم دوست دارم

وقتی یه کم تو خودمم اون لحظه های بی کسی
خودم میفهمم عزیزم که واسه من دلواپسی

وقتیکه میبینی چشام دوباره بارونی شده
چه مهربون میشی گلم وقتی میپرسی چی شده

پر از غروره دل من ولی تو بی افاده ای
تعارف نمیکنم ولی تو خیلی صاف و ساده ای

وقتی محبت میکنی غمهای قلبم میمیرن
نمیدونم چرا ولی بیخودی گریه ام میگیره

از سر تقصیرات من تو خیلی ساده میگذری
هر جور حساب کنم بازم تو خیلی از من بهتری

دلت شکست فدات بشم اما قسم به جون تو
خودم با اشکام جوش میدم اون دل مهربونتو

منو ببخش به خاطرت دوباره چشمام شده خیس
با مثل من اگه کسی به فکر درداری تو نیست

+ نوشته شده در دو شنبه 24 تير 1392برچسب:متن آهنگ منو ببخش مجید خراطها , منو ببخش , آهنگ منو ببخش , عاشقانه , منو ببخش مجید خراطها , مطالب عاشقانه, ساعت 16:2 توسط ساناز ♥ آرش |


سامی

 

سامی دوست دارم

آرش

+ نوشته شده در سه شنبه 18 تير 1392برچسب:عکس پدر و پسر , عکس عاشقانه , عکس بچه , بچه , پدر و پسر, ساعت 17:58 توسط ساناز ♥ آرش |


زندگی من !!!

هر روز زندگیم ک میگذره بیشتر عاشقت میشم

تو هیچ جای دنیا هیچکس مث تو نیست.هیچکس نمیتونه جاتو بگیره

کاش تو لحظه هایی ک دلم میگیره تو کنارم باشی

هر لحظه ک میگذره قدر تورو بیشتر میدونم

ب همون نیم نگاهت قانع هستم عزیزم

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 17 تير 1392برچسب:زندگی من با تو , متن عاشقانه , دلنوشته های من , عکس عاشقانه دونفره , عکس , بوسیدن, ساعت 23:32 توسط ساناز ♥ آرش |


عاشقانه دوست دارم !!!


دلم برات تنگ شده...اما من میتونم این دوری رو تحمل کنم به فاصله ها فکر نمیکنم ...می دونی چرا؟؟؟ آخه جای نگاهت روی نگاهم مونده...رد احساست روی دلم جا مونده...می تونم تپش های قلبمت رو بشمارم چشمهای بیقرارت هنوز دارن باهام حرف می زنن
حالا چطوربگم تنهایم؟...چطور بگم تو نیستی؟ آره خودت می دونی می دونی که همیشه با منی می دونی که تو توی لحظه لحظه های من جاری هستی...اخه تو توی قلب منی...برای همینه که همیشه با منی برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی
اخه که هر وقت که دلم برات تنگ میشه هر وقت حس می کنم دیگه طاقت ندارم دیگه نمی تونم تحمل کنم...دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس عمیق می کشم ...صدای مهربونت رو می شنوم و اخر همه اینها به یه چیز میرسم به عشق تو اره به تو
اون وقت دلتنگیم برطرف می شه اون وقت تو رو نزدیک تر از همیشه حس می کنم اون وقت دیگه تنها نیسم...حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوستش دارم...به این تنهایی دل بستم حالا می دونم این تنهایی خالی نیست...پر از یاد عشقه پر از اشکهای گرم عاشقونه ...

 


خدایا !!!

خــدایا ؟

کــمــی بــیـا جــلــوتــــر . .

مــی خــواهـــمـــ در گوشــت چــیــزی بــگــویم . . . !

ایـن یـک اعــتـرافــــــ اســت . . .

مــن بــی او دوامــ نــمی آورمــ . . .

حــتــی تــا صــبح فـــردا . . . !.!

+ نوشته شده در دو شنبه 17 تير 1392برچسب:متن جدایی , متن قهر و آشتی , متن تنهایی , تنهایی , عکس غمگین , عکس , جدایی من از تو , ساعت 19:9 توسط ساناز ♥ آرش |


نگاه کن !!!

به چشم من نگاه کن ببین چگونه اشک غم، روان شده از دیده ام برای من ز عشق بگو …
تو ای کسیکه دوستت دارم
تو ای کسیکه قلب من بخاطر تو می تپد
برای من بمان
برای من سرود آشتی بخوان

+ نوشته شده در دو شنبه 17 تير 1392برچسب:متن عاشقانه , دردنامه , متن غمگین , عشق من , دلبرم , عکس گریه , عکس غمگین , غمنامه های من , درد من , عشق حقیقی من , ساعت 17:52 توسط ساناز ♥ آرش |


چشم های من بی تو

چشم های من بی تو
باغی ست
که گل هایش رفته اند
و تنها از آواز عطرهاشان
می شود فهمید
این جا زمانی
کوچه ای را
باغ بودست
پلک های خسته ام
پرچین ریخته ای ست
که از تو دل نمی کنند
و بارانی هنوز
آسمان نباریده است
که شمیمت را
از گونه های من
بشوید !


بوسه با لـــجبازی

                    

من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی
و محکم در آغوشم بگیــری
و شیطنت وار ببوسیم
و من نگذارم
عشق من
بوسه با لـــجبازی، بیشتر می چسبـــد!!!


گرمای عشق

نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!
نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!
آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی!
از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم!
باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !
قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ، ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!
و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم ، و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است
پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ، فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ، که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها !
سر میگذارم بر روی شانه های تو ، آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ، دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !
تا خودم را از خودت بدانم ، تا همیشه برایت بمانم ،چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!
تا ببینم زیباترین رویاها ، فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !
و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ، و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !
حالا من مجنونم و تو لیلای من ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !
بر میگردیم به دیروزی که گذشت ، خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !
و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید!


چقدر قلبت زیباست !!!

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو
به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی
امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی ، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست...
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر
میخوانمت تا دلم آرام بماند


در پناه آغوشت !!!

آرام باش ، ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشید
و هر زمان خوابش را
میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ،
عشق است که من و تو را
نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم


هَـمیشه ...

هَـمیشه بـآید کَسـی باشد
کـــہ مــَعنی سه نقطه‌هاے انتهاے جمله‌هایَتـــ را بفهمد
هَـمیشه بـآید کسـی باشد
تا بُغض‌هایتــ را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد
بـآید کسی باشد
کـــہ وقتی صدایَتــ لرزید بفهمد
کـــہ اگر سکوتـــ کردے، بفهمد…
کسی بـآشد
کـــہ اگر بهانه‌گیـر شدے بفهمد
کسی بـآشد
کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے برای رفتـن و نبودن
بفهمد به توجّهش احتیآج داری
بفهمد کـــہ درد دارے
کـــہ زندگی درد دارد
بفهمد کـــہ دلت برای چیزهاے کوچکش تنگــ شده استــ
بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زیرِ باران تنگــ شده استــ
همیشه باید کسی باشد
همیشه....


دوست دارم

سلام امروز صبح از دوری همسرم شدید سرما خوردم رفتم دکتر آمپول داد زدم

ساناز جان یا از سفر بر میگردی یا من میام پیشت

چه وضعیه مسوولین هم که کلا رسیدگی نمیکنن

دلم برات تنگ شده دوست دارم عزیزم

آرش

+ نوشته شده در پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:, ساعت 12:14 توسط ساناز ♥ آرش |